![]() |
یک شنبه 17 بهمن 1389 |
گوش کن ، دور ترین مرغ جهان می خواند
شب سلیس است و یکدست و باز
شمعدانی ها
و صدادارترین شاخه فصل ، ماه را می شنود
پلکان جلو ساختمان
در فانوس به دست
و در اسراف نسیم
گوش کن ، جاده صدا می زند از دور قدم های تو را
چشم تو زینت تاریکی نیست
پلک ها را بتکان، کفش به پا کن و بیا
و بیا تا جایی که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
و زمان روی کلوخی بنشیند با تو
و مزامیر شب اندام تو را ، مثل یک قطعه آواز
به خود جذب کنند
پارسایی است در آنجا که تو را خواهد گفت:
بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که
از حادثه عشق تر است
نظرات شما عزیزان:
![]() نویسنده : Mehr
![]() |