28 آبان 1389 |
هر آدمي با اعتقاداتش زنده است و با باورهاش زندگي ميكنه. من باور دارم كه پوشيدگي و حجاب براي مرد و زن، لازمه. من اعتقاد دارم كه بخش عمدهي مشكلات رفتاري در دنياي امروز، ريشه در بيحجابي داره.
"f.a.c.e.b.o.o.k" با تمام خوبيهاش، با وجود سرگرمكننده بودنش و با توجه به high-tech بودنش، جاي من نبود. چون توي "ف.ي.س.ب.و.ك" دوستان همدانشگاهيم رو ميديدم كه بيحجاب بودن و حجاب پوششي، حجاب زباني و حجاب رفتاري نداشتن.
و اين بر خلاف ميل و علاقهي من بود. نميتونستم توي اون محيط باشم و پاك بمونم. نميتونستم توي اون محيط باشم و تن عريان همكلاسي دانشگاهيم رو ببينم و بعد كه توي دانشگاه از نزديك ميديدمش، جلوي زبون خودم رو بگيرم كه يه وقت خدايي نكرده باهاش بحثم نشه. نميتونستم ببينم به كار بردن كلماتي كه 24 ساله برام به عنوان "تابو" تعريف شدن، توي جمعهاي دخترونه-پسرونه، براي هم سن و سالهام به سادگي آب خوردن شده. توضيح بيشتر از اين واقعا برام سخته ...
همين باعث شد كه از اون محيط دوست داشتني، دل بكنم و برگردم و به دنياي كوچكتر "اخلاقيات" خودم سر و ساموني بدم. البته به احتمال زياد اين وبلاگ رو هم حذف ميكنم و ميرم به يه وبلاگ ديگه. جايي كه كسي هويت واقعي من رو نشناسه و بتونم راحت و بيدغدغه حرفاي دلم رو بزنم ...
اما فعلا تا اون روز، نوشتن در وبلاگ "اخلاقيات" رو ادامه خواهم داد.
من حجاب رو دوست دارم ...
من اسلام رو دوست دارم ...
من انسان بودن رو دوست دارم ...
من اخلاقي زندگي كردن رو دوست دارم ...
من اين زيباييها رو با هيچ زيبايي ديگهاي عوض نميكنم ...
نظرات شما عزیزان:
نویسنده : Mehr
|