19 آبان 1389 |
درد عشقي کشيدهام که مپرس
زهر هجري چشيدهام که مپرس
گشتهام در جهان و آخر کار
دلبري برگُزيدهام که مپرس
آنچنان در هواي خاک درش
ميرود آب ديدهام که مپرس
من به گوش خود از دهانش دوش
سخناني شنيدهام که مپرس
سوي من لب چه ميگَزي که مگوي
لب لعلي گزيدهام که مپرس
بي تو در کلبهي گدايي خويش
رنجهايي کشيدهام که مپرس
همچو حافظ غريب در ره عشق
به مقامي رسيدهام که مپرس
نظرات شما عزیزان:
:: برچسبها: انتهاي روياي الهه عزيز,
نویسنده : Mehr
|