مردم از آخوند متکبر بدشان می آید!

»»قبل نوشت: چند شب پیش فرصت پیش آمد تا با یک طلبه بندر عباسی که تو حوزه کاشان درس میخوند صحبت کنیم و درد دلهاش رو بشنوم. سنش از من به نظرم کمتر بود. با چهره سوخته بندریش کلی چیز برام تعریف کرد و کلی چیز یاد گرفتم. چیزهایی که سالها منتظر بودم که برخی از این روحانیون کله گنده یا برخی از این به اصطلاح مراجع اندکی از آنها را بگویند. یا اندکی از آن را انجام دهند. آنچه در ادامه می آید قسمتی از سخنان اوست...

میگفت امام من به نوعی امام موسی صدر است. الگوی من برای تبلیغ ایشان است. رفت تو روستاهایی که هیچ نداشت و برای مردم کار کرد.

از توجه به مسائل اساسی به جای ظواهر میگفت. و از اینکه امام موسی صدر هم به مشکلات اساسی توجه میکرد. میگفت تو روستایی که میرفتم ابتدا تقریبا تمام دختران روستا بد حجاب بودند و اکثر پسرای روستا هم مشروب خوار بودند. اما نرفتم اول بگویم دختر حجابت را درست کن. اول مشکل او را در مورد ائمه حل کردم. مشکل اصلی این است. این دعواهایی که امروز در مورد حجاب میشود اصلی نیست. اصلی آن چیزهایی است که الان آیت الله خامنه ای میگویند. اینها اصلی است....(اشاره میکرد به سخنان رهبری که داشت از تلویزیون پخش میشد)

میگفت مردم از آخوند متکبر بدشان می آید. میگفت یک آخوند اومده بود روستایمان روز قدس در راهپیمایی روستا گفته که گرممه! کولر کجاست؟! روستایی ها از این آخوندها خوششان نمی آید...
میگفت کار حاج عبدالله والی هم برای روحانیون نمونه است. نه اینچیزی که سازمان تبلیغات برای تبلیغ روحانیون داده است. آدم را یاد سکولاریسم و از اینجور چیزها می اندازه...

میگفت من تقریبا به همه جای کشور سفر کردم و این عادتم شده است. وحید جلیلی به من میگفته که تو  بگو کجای کشور رو نرفتی؟! اما متوجه شدم که مثلا  بچه های |...|  مشهد با بچه های |...| اختلاف دارند. تا جایی که یکی از بچه های |...| به من میگفت اینها ضد ولی فقیه هستند!! مگه شما چی کار کردید؟...

خیلی دلش خون بود  از حوزه های علمیه و تحجر داخل اون.  میگفت یک جایی از اینکه تو فقه از دوره ای زیاد رشد نکردیم حرف زدم، نزدیک بود سر از تنم جدا کنند.

با یک بغض خاصی میگفت که هنوز تو حوزه عده ای هستند که میگویند باید وجوهات را تو زمین دفن کرد تا زمانی که امام زمان ظهور کند و مال ایشان را به خود حضرت بدهیم. البته گفت که از زمانی که آقا روح الله این دیدگاهها را کوبیدند کمتر شده اند اما هنوز هم هستند.

از روستایی که برای تبلیغ رفته بود تعریف میکرد. از اینکه برخی روستاها که میرفته مراسم شب قدر  رو برگزار نمیکردند و الحمد لله الان خودشان مراسم برگزار میکنند و فقط برای سخنرانی برایشان میروم.
از تفاوت روستاها با هم میگفت. از اینکه برخی از روستاها انقلابی هستند و انقلاب را قبول دارند اما برخی از روستاها هنوز انقلاب را خوب نمیدانند. تو منبرهای یکی باید وقت صرف کنم تا به مردم نشان بدهم که انقلاب خوب است و روی یک منبر دیگر باید آرمانهای انقلاب را بگویم. از عدالتخواهی بگویم. البته اربابهای روستا هم این نیش و کنایه ها را میفهمند.

|لینک و توضیحات در باز|

نویسنده : Mehr
ماجرای یک روز جهانی

... دلیل دیگری که در رابطه با تحریم روز جهانی فلسفه مطرح شده است مساله علوم انسانی در ایران است. علت این مساله را نباید سیاسی تحلیل نمود. آنچه علوم انسانی مدرن و آسیب‌های ناشی از آن را در ایران مورد توجه قرار داده سیاسی نبوده و نیست، بلکه رویکردی نوین و کاملاً پژوهشی است که با تحولات اجتماعی سیاسی ایران گره خورده و این تحولات در کند و تند شدن موضوع تحول در علوم انسانی موثر بوده است. تاثیرگذاری تحولات سیاسی اجتماعی در تحولات علمی اتفاقی تازه نیست و نمونه‌های متعددی از آن را در تاریخ علوم انسانی سکولار شاهد هستیم.به عنوان مثال چه کسی تاثیر جنگ دوم جهانی را در تحولات شگرف علوم انسانی غربی و انتقال مرکزیت آن از اروپا به امریکا را قابل انکار می‌داند. این مساله که علوم انسانی مدرن و روش تحلیل ناشی از آن در ایجاد بحران‌های اجتماعی در ایران پس انقلاب موثر بوده و به بیانی دیگر نقش اصلی را داشته است قابل انکار نیست. اثبات این مساله نیز موضوعی است که باید مورد دقت و پژوهش قرار گیرد. در حال حاضر جبهه اساتید ایرانی - که تحصیل‌کردگان دانشگاههای اروپا و آمریکا هستند-  و معتقد به ضرورت تحول در علوم انسانی و ناکارآمدی علوم انسانی مدرن در جوامع غیرغربی هستند در حال شکل‌گیری است. نمی‌توان همه آنها را با عنوان استاد حکومتی و درباری به عدم برخورد علمی با موضوع متهم نمود، چرا که این اتهام بیشتر برازنده افرادی است که هم‌اکنون خود را موظف به دفاع تمام‌قد از تفکر غربی میدانند و حاضر نیستند بپذیرند که رویکردی نوین در علوم انسانی آغاز شده است. رویکردی که در تعاریف اولیه خود از انسان، جامعه، تاریخ با نگرش مدرن تضاد داشته و تلاش می‌کند تا این تعارض را در لایه‌های هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی مورد واکاوی قرار دهد... .

نویسنده : Mehr
من به دانشجوی پولی معترضم

 

من به دانشجوی پولی معترضم

نویسنده : Mehr